خانه » پست‌هایی با برچسب "HSBC"

با IFW سامانه‌های مختلف بانکی من‌جمله Core Banking نیز تولید شده است

محسن شریفی، استاد دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت ایران / این مطلب یادداشتی بر یادداشت «هیچ‌کس با IFW تاکنون core banking تولید نکرده است» است که ۲۵ آذرماه در راه پرداخت منتشر شد.
تعداد فراوانی از سامانه‌ها و محصولات بانکی که در بسیاری از بانک‌های کوچک و متوسط و بزرگ دنیا عملیاتی و در حال بهره‌برداری هستند، بر مبنای مدل‌های مرجع طراحی و تولید شده‌اند. تاکنون مدل‌های مرجع مختلفی برای صنعت بانکداری ارائه شده‌اند. چارچوب IFW از شرکت IBM یکی از مدل‌های مرجع سرویسگرای استفاده شده توسط حدود ۴۰۰ موسسه مالی و اعتباری و بانکی و شرکت‌های خدمات دهنده به مؤسسات مالی و اعتباری و بانکی، برای طراحی و تولید انواع سرویس‌ها، محصولات و سامانه‌های مالی و اعتباری و بانکی من‌جمله سامانه‌های موسوم به بانکداری متمرکز (core banking) است.
معماری سرویسگرای BIAN یک مدل مرجع دیگر است که توسط تعدادی از بانک‌ها، شرکت‌های خدمات دهنده به مؤسسات مالی و اعتباری و بانکی و دانشگاه‌های فعال معتبر در حوزه مالی و بانکداری دنیا ارائه شده است. مدل‌های مرجع منحصر به این ۲ مورد نبوده و بانک‌ها و شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات به حوزه‌های مالی و بانکی مانند شرکت SAP و مایکروسافت از مدل‌های مرجع خاص خود در تولید سرویس‌ها، محصولات و سامانه‌های مالی و بانکی بهره برده‌اند.
چارچوب IFW بیشتر به جهت استانداردسازی و یکپارچه‌سازی سرویس‌ها، محصولات و سامانه‌های مختلف «هر بانک» مورداستفاده قرار گرفته است، درحالی‌که معماری BIAN بیشتر با هدف استانداردسازی و یکپارچه‌سازی سرویس‌های «بانک‌ها» و تعامل‌پذیری سراسری بین بانک‌ها ارائه و مورداستفاده قرار گرفته است.
به نقل از یکی از معماران بایان (Guy Rackham)، استاندارد بایان در یک تشبیه بیشتر ملاحظه مواد تشکیل‌دهنده یک کیک را داشته و به نحوه تهیه کیک توجه ندارد، درحالی‌که چارچوب IFW هم به مواد تشکیل‌دهنده یک کیک و هم به نحوه تهیه خود کیک عنایت دارد، البته معماران بایان نیز در پیمایش مسیر تکاملی خود به این واقعیت رسیده‌اند که نمی‌توان بدون توجه به ساختارها و ارتباطات اجزا به تعریف دقیقی از اجزاء سیستم رسید و به همین دلیل در حال ارائه مدل داده‌ها و فرایندها در استاندارد خود هستند!
با توجه به هدف‌گذاری‌ها، چارچوب IFW مشتمل بر مدل‌های (۱) قابلیت‌ها، (۲) فرایندها، (۳) سرویس‌ها و (۴) داده‌های کسب‌وکار بانکداری است که الگوی کمینه‌ی یک «معماری کسب‌وکار بانکداری» را به‌صورت کاملا مجتمع و یکپارچه ارائه می‌دهد. این الگو یک الگوی کمینه بوده و باید توسط هر بانک و با استفاده از متدولوژی حاکم بر این چارچوب بومی‌سازی (scope) شود. معماری کسب‌وکار برگرفته از این چارچوب توسط هر بانک، مبنای طراحی معماری سرویس‌ها، محصولات و سامانه‌های اطلاعاتی و عملیاتی فناورانه و زیرساخت‌های فناوری آن بانک خواهد بود تا بدین‌وسیله یکپارچگی سطوح مختلف کسب‌وکار، کاربردها، سامانه‌ها، محصولات، سرویس‌ها، فناوری‌ها و زیرساخت‌ها در آن بانک تضمین شود؛ مانند هر «چارچوب» دیگر، چارچوب IFW علاوه بر دارا بودن معماری و متدولوژی، از ابزارهای پشتیبان مناسبی برخوردار است که در تسریع و دقت استخراج و استحصال یک معماری خاص برای یک بانک از مجموعه مدل‌های موجود در چارچوب و بر اساس متدولوژی حاکم بر چارچوب کمک می‌کند.
چارچوب IFW همانند چارچوب بایان مستقل از هرگونه فناوری تدوین شده و به‌اصطلاح technology agnostic است. به علاوه، برای نوع خاصی از بانکداری نبوده و دربرگیرنده حداقل نیازمندی‌های هر گونه بانک در قالب مدل داده‌ها، فرایندها و سرویس‌ها است که حسب مأموریت‌ها و اهداف موردنظر برای هر نوع بانکداری (مانند بانکداری خرد، تجاری، جامع و شخصی) قابل بومی‌سازی (scope) است.
یکی از ویژگی‌های کم‌نظیر چارچوب IFW، در مقایسه با سایر مدل‌های مرجع بانکداری، در ارائه مدل‌های «داده‌های تحلیلی» موسوم به analytics به‌صورت کاملا سازگار و مجتمع در کنار انواع مدل‌های پشتیبان فعالیت‌های عملیاتی بانک است. این ویژگی در تولید سرویس‌ها و محصولات و سامانه‌های مدیریت ریسک، تطبیق با قوانین داخلی و خارجی حاکم بر بانک و استانداردهای تحلیلی جهانی مانند بازل و IFRS مورداستفاده قرار گرفته است.
کلیه موجودیت‌های چارچوب IFW (ازجمله اقلام داده، رخداد، فرایند، سرویس) در یک Glossary به‌صورت دقیق تعریف شده‌اند. با به‌کارگیری ابزار مناسب باید از این repository به هنگام استفاده از چارچوب برای استخراج و استحصال یک نسخه بومی‌سازی شده (scoped) برای یک کاربرد خاص، استفاده کرد. این مخزن صرفاً یکی از تعداد کثیر المان‌های چارچوب IFW محسوب شده و تلقی این چارچوب صرفاً به‌عنوان یک دانشنامه صحیح نیست.
بانک‌های دنیا من‌جمله بانک‌های ایران با توجه به ماهیت خدمات رسان بودن و نه تولیدی خود همیشه از پیش‌قراولان استفاده از هرگونه تمهیدات و تجهیزات فناورانه من‌جمله کامپیوتر و فناوری اطلاعات و ارتباطات برای ارتقاء سطح خدمت‌رسانی خود بوده اند. این اشتیاق سبب ارتقاء سطح و نوع خدمات و حتی ارائه خدمات جدید در قالب مدل‌های کسب‌وکاری جدید و متفاوت و دور از انتظار قبلی نیز شده است، لیکن متعاقب آن مشکلاتی را نیز برای بانک‌ها ایجاد کرده است.
یکی از مهم‌ترین مشکلات ایجاد شده این است که به‌مرور زمان سامانه‌های مختلف بانکی به‌صورت مستقل با رویکردها، استانداردها، فناوری‌ها و طی فرایندهای متفاوتی تولید/خرید و عملیاتی شده و نهایتاً هر بانک را با سیلویی از محصولات و خدمات و سامانه‌های مرتبط مواجه کرده است که به دلیل مجتمع نبودن و عدم رعایت استاندارد واحد در تولید آن‌ها در گذار زمان، نگهداری آن‌ها را بسیار پیچیده، پرهزینه و زمان‌بر نموده و نسبت به سایر سامانه‌های مشابه یکپارچه و نوین مبتنی بر فناوری‌های نو غیرقابل‌رقابت کرده است. ازاین‌رو بسیاری از بانک‌ها بدنبال راهکاری برای غلبه بر این مشکلات بر آمده و تلاش‌هایی جدی را برای نوسازی سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی خود به جهت یکپارچه‌سازی آن‌ها آغاز کرده‌اند.
بانک‌های Bank of America، HSBC، PNC و ING ازجمله بانک‌های بزرگی هستند که برای یکپارچه‌سازی و نوسازی سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی خود، من‌جمله آن بخش‌هایی را که به سامانه‌های متمرکز (core banking) موسوم است، چارچوب IFW را به‌عنوان یک مدل مرجع و استاندارد انتخاب کرده و از معماری و متدولوژی و ابزارهای پشتیبان این معماری و متدولوژی سرویسگرای آن بهره برده‌اند.
به دلیل آنکه بانک‌های ایران نیز بشدت دچار عارضه ناهمگن بودن سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی سوله مانند خود بودند، در دهه ۸۰ خورشیدی وزارت امور اقتصاد و دارایی با همراهی بانک مرکزی و سایر بانک‌های کشور به این رأی رسیدند که همه بانک‌ها باید سامانه‌های متمرکز (core banking) داشته باشند ولی به لحاظ استقلال عمل بانک‌ها هیچ‌گونه قید یا محدودیتی را در نحوه ساخت و به‌کارگیری فناوری مشخص ننموده و صرفاً به اعلام لیستی از شاخص‌های ایده آل مانند maintainability، scalability، interoperability و security برای هر سامانه متمرکز بسنده کردند.
متعاقب این تصمیم جمعی بانک‌ها و الزامات حقوقی و قانونی حاصل از این تصمیمگیری، بانک‌های فاقد سامانه متمرکز تلاش کردند نسبت به تهیه آن اقدام کنند و بانک‌هایی که دارای سامانه‌های متمرکز بودند تلاش کردند یکپارچگی اجزاء سامانه‌های خود را بهبود دهند. در این تلاش‌های شایسته و بایسته، برخی از بانک‌ها از سامانه‌های آماده خارجی الگوبرداری کرده و سامانه‌های قدیم خود را با سامانه‌های بومی‌سازی شده خارجی جایگزین کردند و برخی دیگر از بانک‌ها که دارای سامانه‌های متمرکز بودند، صرفاً با استفاده از تجارب خود به اصلاح و یکپارچه کردن سامانه‌های خود اقدام کردند.
این تلاش‌ها تا ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی ادامه داشت ولی عارضه ناهمگن بودن سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی نه تنها حل نشد بلکه به دلیل موجه تمایل بانک‌ها به استفاده از کانال‌ها و فناوری‌های جدید مانند اینترنت و موبایل برای ارائه خدمات بانکی و مالی قدیم و جدید به مشتریان قدیم و جدید مانند فین‌تک‌ها، بعضا این عارضه ناهمگنی تشدید شد – سامانه‌های موازی و سیلو مانند برای انواع خاص خدمات ارائه و در دپارتمان‌های مختلف مدیریت می‌شدند. نهاد نظارتی بانکی کشور یعنی بانک مرکزی نیز از این عارضه بی‌نصیب نمانده و نمی‌توانست دیدگاه هماهنگ و یکپارچه‌ای از منظر بیرونی از سلامت سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های مختلف و متنوع بانک‌ها در حوزه‌های عمومی و خاص داشته باشد.
یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در عدم موفقیت کامل در رفع عارضه ناهمگن بودن سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی را میتوان در عدم انتخاب و یا عدم تبعیت از یک مدل مرجع و چارچوب کسب‌وکار بانکداری و به روش‌های تجربه شده جهانی مرتبط آن‌ها برشمرد. در مواردی از مدل‌های مرجع و چارچوب‌ها استفاده شده است، لیکن از معماری‌ها و متدولوژی‌های آن‌ها در اجرا به‌درستی تبعیت نشده است.
در دهه ۹۰ خورشیدی برخی از فعالان حوزه بانکداری شامل شرکت‌های ارائه‌دهنده سرویس به بانک‌ها و نیز خود بانک‌ها تلاش دیگری را برای استاندارسازی و یکپارچه‌سازی سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی خود از یک طرف و استاندارسازی و یکپارچه‌سازی خدمات خود با سایر بانک‌ها و ذینفعان قدیم و جدید در گستره وسیعتر کشوری و بین‌المللی از طرف دیگر را آغاز کردند. برای تسریع و دقت در دستیابی به هدف دوم، بسیاری متمایل به بهره‌برداری از استاندارد باز کسب‌وکار بانکداری BIAN شدند و برخی نیز متمایل به بهره‌برداری از مدل مرجع و چارچوب کسب‌وکاری دیگری (مانند IFM) در کنار استاندارد BIAN شدند تا هر دو هدف استانداردسازی داخلی و خارجی را پیگیری کنند.
تجربه نشان داده است که فعالان حوزه بانکداری ایران نیز میتوانند همانند سایر فعالان حوزه بانکی دنیا که تجربه‌های موفق در به‌کارگیری به روش‌های تجربه شده و چارچوب‌ها و مدل‌های مرجع کسب‌وکار، کاربرد، فناوری و داده‌ها در تولید یکپارچه و استاندارد سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی داشته‌اند، از این تجربه‌ها در تولید سامانه‌ها و محصولات و سرویس‌های بانکی خود شامل سامانه‌های متمرکز موسوم به core banking بهره برند.
سخن آخر اینکه با صرف فعل «توانستن»، میتوان از چارچوب اطلاعاتی IFW (با اهم ویژگی‌های برشمرده شده آن در این یادداشت) همانند سایر فعالان حوزه بانکی دنیا برای تولید سامانه‌های متمرکز موسوم به core banking نیز استفاده کرد.

 

 

🗞منبع خبر: راه پرداخت

تحلیل کسب‌ و کار یک بانک کاملا دیجیتال

بانک بدون شعبه فرست دایرکت (First Direct)، یک بانک پیشرو در زمینه مشتری محوری و ارائه خدمات منطبق بر  نیازهای گروه مشتریان هدف است.
بانک فرست دایرکت یکی از بانک‌های دیجیتال رو به رشد در بریتانیا است؛ که بدون شعبه و تنها بر مبنای دیجیتال و تلفن کار می‌کند و موفق به ایجاد یک مدل کسب‌ و کار بسیار موثر با استفاده از رسانه‌های جدید و فن‌آوری‌های نوین شده است.
بانک فرست دایرکت متعلق به بانک HSBC انگلیس است و در سال ۱۹۸۹ به ‌عنوان اولین بانک بدون شعبه دنیا در انگلستان راه‌اندازی شد. فرست دایرکت در ایجاد مدل کسب‌ و کار بانکی ‌کاملاً متفاوت، موفق بوده است. این بانک در رأی‌گیری‌های مکرر به ‌عنوان یک بانک تلفنی و اینترنتی، بهترین بانک از نظر خدمات مشتری در انگلیس انتخاب شده است.
بانک فرست دایرکت ارائه دهنده خدمات ساده و شفاف با تمرکز بر مشتریان و عملیات مبتنی بر مشتری است و یک بانک پیشرو در زمینه مشتری محوری و ارائه خدمات خاص و منطبق بر نیازهای گروه مشتریان هدف است. در این بانک، نوآوری برای ارائه خدمات جدید به مشتریان به یک فرهنگ تبدیل ‌شده است.
خدمات بانک کاملا منطبق بر نیازها و سبک زندگی مشتریان است. مشتریان می‌توانند ۲۴ ساعت و هر روز هفته با بانک تماس بگیرند و اپراتورهای بانک در ۲۴ ساعت شبانه روز و تمام ایام سال پاسخگوی مشتریان هستند. این بانک که مبنای کار خود را «شناخت موثرتر از نیازها و رفتار خرید مشتریان نسبت به رقبا» قرار داده، به پرمراجعه‌ترین بانک بریتانیا تبدیل شده است.
مبنای فرست دایرکت برای شناخت موثرتر از نیازها و رفتار خرید مشتریان، ایجاد مفهومی نوآورانه و پیشتاز از تجارت بر اساس دانش خود از نیازها، احساسات و علایق مشتریان هدف است. دانش شناخت مشتریان، به دو حوزه شناخت مشتریان بازارهای مصرفی و شناخت مشتریان بازارهای تجاری و بنگاه‌ها تقسیم می‌شود.
شناخت واقعی مشتریان مستلزم شناخت ویژگی‌ها و پروفایل مصرف‌کنندگان یا مشتریان هدف، خواسته‌ها و انتظارات مشتریان (یا ارزش‌های کلیدی مشتری KCV)، احساسات مشتریان نسبت به محصول یا برند در مقایسه با رقبا، فرآیند تصمیم‌گیری مشتریان و عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات خرید مشتریان می‌باشد.
دستیابی به یک پروفایل شفاف از مشتریان، جهت بخش‌بندی (segmentation) موفق به طور خاص و بازاریابی به طور عام ضروری است. برای ایجاد بخش‌ها می‌توان از اطلاعات مربوط به خصیصه و ویژگی‌های مشتریان استفاده کرد. شناسایی نیازهای حال و آینده مشتری شالوده بخش‌بندی بازار هستند.
فرست دایرکت به عنوان یک بانک دیجیتال در عملیات خود ۶ اصل را در نظر گرفته است. اول اینکه این بانک جهان را از دیدگاه مشتری خود می‌بیند. دوم اینکه در این بانک فرهنگ سازمانی بسیار حیاتی است؛ به خصوص برای یک بانک که مشتریان خود را نمی‌بیند. بنابراین، استخدام کارکنان باید بر اساس شخصیتشان باشد. در فرست دایرکت، معمولا یک درصد از کسانی که وارد پروسه استخدام می‌شوند در نهایت انتخاب و استخدام می‌شوند و آموزش مستمر برای پرسنل وجود دارد.
سومین درس این است که فرست بانک برای ایجاد یک تصویر پیچیده از عملکرد بانک، از طیف وسیعی از منابع داده استفاده می‌کند. در بانکداری بدون شعبه جمع‌آوری داده‌ها، از راه‌های مختلفی امکان‌پذیر است و سپس این داده‌ها در سطح مشتری مطابقت داده می‌شوند و این یک مزیت بزرگ است.
چهارم اینکه فرست بانک معتقد است تماشای رفتار مشتری از صحبت کردن و پرسیدن نظر مشتری مهمتر است. با رصد مشتری می‌توان به اطلاعات مهمی دست یافت. پنجم اینکه در فرست بانک درها برای نظرات مشتریان باز است. مشتریان بخشی از بانک هستند و به آنها فرصت داده می‌شود تا دیدگاه خود را بیان کنند. ششمین وجه تمایز فرست بانک با بانک‌های سنتی آن است که بانک فرست دایرکت، بر شناخت شکاف در صنعت خدمات مالی متمرکز است.
مزیت عملیات آنلاین (و یا از طریق مراکز تماس) این است که همه اطلاعات تماس مشتری ثبت شده است و این به ایجاد پروفایل مشتری کمک می‌کند. این مسئله کیفیت خدمات را افزایش می‌دهد؛ چون اطلاعات کامل در مورد فرد فراهم می‌شود و بنابراین بهترین عملکرد ممکن را برای ارائه خدمات فراهم می‌آورد.
علاوه بر این، فرست دایرکت از این داده‌ها برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مشتریان خود، تصمیم‌گیری در مورد بازارهای هدف، کمپین‌های خاص (تقسیم‌بندی مشتری)، ارزیابی و مقایسه ارزش‌های مشتری استفاده کرده و در نهایت پیشنهادات تخصصی را برای مشتریان ارائه می‌دهد. این بانک دارای اطلاعاتی ارزشمند است؛ زیرا به فرست دایرکت اجازه می‌دهد تا پیشنهادات و خدمات فوق العاده را در بازار مبتنی بر اعتماد و اطمینان ایجاد کند.
در پایان لازم به ذکر است که بانکداری تلفنی و آنلاین می‌تواند حرکتی به سوی یک اقتصاد سبزتر باشد. هزینه‌های مربوط به نگهداری شعبه‌ها در اکثر موارد بالاست؛ اما در مورد فرست دایرکت، هزینه‌ها به ستاد محدود می‌شوند و بنابراین می‌توان این بودجه را در بهبود مستمر خدمات، کیفیت و تکنولوژی سرمایه‌گذاری ‌کرد. علاوه بر این، فرست دایرکت بدون هزینه سربار مدیریت و هزینه نگهداری شعبه‌ها، می‌تواند منابع بیشتری را به توسعه وب هدایت کنند.

 

 

منبع خبر: ایبـنا